تاثیر قطع اینترنت بر آموزش دختران و آزادی بیان در افغانستان و پیامدهای دیگر
در عصر دیجیتال، اینترنت نه تنها وسیلهای برای ارتباطات روزمره است، بلکه ابزاری حیاتی برای آموزش، دسترسی به اطلاعات، آزادی بیان و مشارکت مدنی محسوب میشود. در افغانستان، کشوری که دههها درگیر جنگ، بیثباتی سیاسی و بحرانهای انسانی بوده است، اینترنت توانسته روزنهای کوچک اما مهم برای آموزش و آگاهی عمومی ایجاد کند. با این حال، قطع یا محدودسازی اینترنت، بهویژه در سالهای اخیر و پس از بازگشت طالبان به قدرت، پیامدهای عمیق و گستردهای بر زندگی مردم افغانستان گذاشته است. در این میان، دختران و زنان، روزنامهنگاران، فعالان مدنی و جامعه علمی بیشترین آسیب را از این سیاستها متحمل میشوند
این مقاله به بررسی جامع تأثیر قطع اینترنت بر آموزش دختران و آزادی بیان در افغانستان میپردازد و دیگر پیامدهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی این روند را نیز تحلیل میکند. همچنین تلاش خواهد شد که ابعاد حقوقی و انسانی این مسئله روشن گردد و راهکارهایی برای کاهش آسیبها و حمایت از گروههای آسیبپذیر ارائه شود
اینترنت بهعنوان حق اساسی در جهان امروز

اینترنت در قرن بیستویکم به یکی از حقوق بنیادین بشر نزدیک شده است. بسیاری از کشورها دسترسی به اینترنت را بخشی از حقوق مدنی و انسانی شهروندان خود میدانند. سازمان ملل متحد در قطعنامههای مختلف بر اهمیت دسترسی آزادانه و بدون تبعیض به اینترنت تأکید کرده است. اینترنت تنها یک ابزار لوکس یا تفریحی نیست؛ بلکه بستری برای آموزش، اشتغال، فعالیتهای اقتصادی، مشارکت سیاسی، آزادی بیان و حتی دسترسی به خدمات بهداشتی و اجتماعی محسوب میشود.
در افغانستان، بهویژه پس از سال ۲۰۰۱، گسترش اینترنت و تلفنهای هوشمند سبب شد میلیونها نفر به منابع آموزشی جهانی دسترسی پیدا کنند. دانشگاهها، مؤسسات آموزشی خصوصی و حتی مدارس از اینترنت برای تکمیل روند آموزشی بهره بردند. برای زنان و دخترانی که اغلب با محدودیتهای فرهنگی و اجتماعی مواجه بودند، اینترنت دریچهای شد برای
آموزش از راه دور و برقراری ارتباط با جهان خارج
قطع اینترنت و آموزش دختران
فرصتهای از دسترفته در آموزش آنلاین
پس از روی کار آمدن طالبان در سال ۲۰۲۱، مدارس دخترانه در بسیاری از مناطق افغانستان بسته شدند. برای میلیونها دختر نوجوان، اینترنت تنها راه ادامه آموزش بود. از طریق دورههای آنلاین، کلاسهای مجازی و منابع آموزشی آزاد، دختران توانستند تا حدودی خلأ آموزشی ناشی از محدودیتهای رسمی را پر کنند. اما هر بار که اینترنت قطع یا سرعت آن بهطور عمدی کاهش یافت، این فرصتها از میان رفت
وابستگی به منابع بینالمللی
در افغانستان، به دلیل کمبود کتابهای بهروز و امکانات آموزشی مدرن، دانشآموزان و دانشجویان به شدت به منابع آنلاین وابستهاند. قطع اینترنت به معنای محرومیت از دسترسی به کتابخانههای دیجیتال، دورههای آموزشی، ویدئوهای آموزشی و حتی نرمافزارهای یادگیری زبان یا علوم پایه است
افزایش شکاف جنسیتی
پسران در بسیاری از مناطق افغانستان همچنان به مدارس دسترسی دارند، اما دختران غالباً از آموزش رسمی محروماند. اینترنت بهعنوان جایگزین، نقش کلیدی برای کاهش این شکاف ایفا میکرد. قطع اینترنت این شکاف جنسیتی را عمیقتر میسازد و زمینهساز عقبماندگی طولانیمدت زنان در عرصههای علمی و شغلی میشود
تأثیر روانی و اجتماعی
محرومیت از اینترنت نه تنها آموزش دختران را متوقف میکند، بلکه احساس ناامیدی و بیانگیزگی را نیز در میان آنان گسترش میدهد. دخترانی که با امید به آینده و پیشرفت تحصیلی تلاش میکنند، وقتی با دیوار سانسور و قطع اینترنت روبهرو میشوند، اعتماد به نفس و انگیزه خود را از دست میدهند
اینترنت و آزادی بیان در افغانستان
رسانههای اجتماعی بهعنوان فضای عمومی
در افغانستان، رسانههای اجتماعی مانند فیسبوک، توییتر و یوتیوب به عرصهای برای بیان دیدگاههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مردم تبدیل شده بودند. روزنامهنگاران، فعالان حقوق بشر و شهروندان عادی از این بستر برای اعتراض به بیعدالتیها و اطلاعرسانی درباره رویدادها استفاده میکردند
قطع اینترنت عملاً به معنای خاموشکردن صدای مخالفان است. وقتی اینترنت قطع میشود، حکومت میتواند بدون ترس از افشاگریهای عمومی، اقدامات سرکوبگرانه خود را پیش ببرد
خاموشسازی رسانههای مستقل
در شرایطی که بسیاری از رسانههای مستقل تحت فشار هستند یا تعطیل شدهاند، اینترنت آخرین امید خبرنگاران برای رساندن صدای مردم به جهان بود. قطع اینترنت نه تنها دسترسی آنها به منابع خبری را متوقف میکند، بلکه امکان انتشار گزارشها و مستندات نقض حقوق بشر را نیز از میان میبرد
تهدید امنیت خبرنگاران و فعالان مدنی
وقتی اینترنت قطع باشد، خبرنگاران و فعالان مدنی نه میتوانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و نه میتوانند در مواقع خطر کمک فوری دریافت کنند. این وضعیت امنیت آنان را به شدت تهدید میکند و زمینهساز بازداشت، شکنجه یا ناپدیدشدن اجباری آنان میشود
پیامدهای اجتماعی و فرهنگی قطع اینترنت
انزوای جامعه افغانستان از جهان
قطع اینترنت باعث میشود افغانستان از جریانهای علمی، فرهنگی و سیاسی جهانی جدا شود. در جهانی که اطلاعات بهسرعت منتقل میشود، انزوا به معنای عقبماندگی بیشتر است. این امر به ویژه برای نسل جوان خطرناک است، زیرا آنان نیازمند تعامل با جهان برای رشد فکری و حرفهای هستند
گسترش شایعات و اطلاعات نادرست
وقتی دسترسی به منابع معتبر خبری محدود میشود، شایعات و اخبار جعلی بهسرعت گسترش مییابد. نبود اینترنت یا محدودسازی آن سبب میشود مردم برای پرکردن خلأ اطلاعاتی به منابع غیرقابل اعتماد رجوع کنند، که این مسئله بر امنیت روانی و اجتماعی جامعه اثر منفی دارد
آسیب به فرهنگ گفتوگوی آزاد
اینترنت فرصتی برای بحث و تبادل نظر در موضوعات حساس فراهم کرده بود. زنان و جوانان میتوانستند در فضای مجازی، در مورد حقوق خود صحبت کنند و از تجربیات دیگر کشورها بیاموزند. با قطع اینترنت، این فرهنگ گفتوگوی آزاد محدود میشود و جامعه به سوی سکوت و خودسانسوری سوق داده میشود
پیامدهای اقتصادی قطع اینترنت
ضربه به کسبوکارهای کوچک و آنلاین
هزاران جوان افغان در سالهای اخیر از طریق تجارت آنلاین و فریلنسری توانستهاند درآمد کسب کنند. قطع اینترنت، این منبع درآمد را از بین میبرد و خانوادههایی را که به آن وابستهاند به فقر بیشتر سوق میدهد
کاهش اعتماد سرمایهگذاران
قطع مکرر اینترنت نشانهای از بیثباتی سیاسی و اقتصادی است. سرمایهگذاران داخلی و خارجی تمایل خود را برای سرمایهگذاری در کشوری که ارتباطات دیجیتال پایدار ندارد، از دست میدهند
اثرات زنجیرهای بر اقتصاد ملی
از بانکداری تا حملونقل و خدمات عمومی، همه به اینترنت وابستهاند. هرگونه قطع اینترنت باعث اختلال در این بخشها میشود و اقتصاد شکننده افغانستان را بیش از پیش تضعیف میکند
پیامدهای حقوقی و انسانی
قطع اینترنت در افغانستان نه تنها نقض حقوق بشر است، بلکه با تعهدات بینالمللی این کشور نیز در تضاد قرار دارد. حق آموزش، حق آزادی بیان، حق دسترسی به اطلاعات و حق مشارکت سیاسی همگی در اسناد بینالمللی چون اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی تضمین شدهاند.
قطع اینترنت بهویژه در شرایط بحران، مانند اعتراضات یا حملات نظامی، به معنای نقض سیستماتیک این حقوق است و جامعه جهانی باید آن را بهعنوان ابزاری برای سرکوب شناسایی کند
مقاومت و راهکارها
استفاده از فناوریهای جایگزین
در برابر قطع اینترنت، برخی از فعالان از ابزارهای جایگزین مانند شبکههای ماهوارهای، VPN یا فناوریهای غیرمتمرکز استفاده کردهاند. هرچند این راهکارها پرهزینه و پرخطر است، اما میتواند بخشی از نیازهای ارتباطی را پوشش دهد
نقش جامعه جهانی
سازمانهای بینالمللی و دولتهای خارجی باید فشار بیشتری بر طالبان وارد کنند تا دسترسی آزاد به اینترنت تضمین شود. همچنین حمایت مالی و فنی از ابتکاراتی که آموزش دختران از راه دور را ممکن میسازد، ضروری است
آگاهیرسانی داخلی
خانوادهها، معلمان و فعالان مدنی باید درک بهتری از اهمیت اینترنت داشته باشند و از طرق ممکن برای ادامه آموزش دختران و حمایت از آزادی بیان تلاش کنند
قطع اینترنت در افغانستان نه تنها یک اقدام فنی یا امنیتی نیست، بلکه ابزاری سیاسی برای کنترل جامعه و خاموشکردن صداهای مخالف است. این سیاست بیشترین آسیب را بر دختران و زنان وارد میکند، زیرا آنان بیش از هر گروه دیگری به آموزش آنلاین و فضای مجازی برای ابراز وجود وابستهاند
آزادی بیان نیز با این سیاست بهشدت محدود شده و رسانهها و فعالان مدنی از ابزار اصلی خود محروم میشوند. در کنار این پیامدها، اقتصاد، فرهنگ، ارتباطات اجتماعی و حتی امنیت جامعه افغانستان بهشدت آسیب میبیند
افغانستان در شرایطی قرار دارد که هرگونه انزوا یا محدودیت بیشتر میتواند به بحرانهای گستردهتری منجر شود. از این رو، جامعه جهانی، سازمانهای مدنی و خود مردم افغانستان باید برای مقابله با این روند تلاش کنند. دسترسی آزاد و پایدار به اینترنت نه تنها یک نیاز روزمره، بلکه ضرورتی حیاتی برای حفظ حقوق بشر، آموزش و آینده بهتر این کشور است

سابقه اذیت کردن زنان توسط طالبان در طول تاریخ
طالبان از زمان پیدایش در دههی ۱۹۹۰ میلادی تا امروز، همواره بهعنوان یکی از گروههای افراطی مذهبی شناخته شده است که سیاستهای سختگیرانه و زنستیزانهای را در پیش گرفته است. زنان در نظام فکری و اجرایی طالبان، جایگاهی برابر با مردان ندارند، بلکه بهعنوان موجوداتی فرودست دیده میشوند که وظیفه اصلیشان خانهداری و اطاعت از مردان است. طالبان با استفاده از تفاسیر خاص و محدودکننده از متون دینی، حقوق ابتدایی زنان را نقض کردهاند و در طول تاریخ، به اشکال مختلف آنان را آزار دادهاند
این مقاله با هدف بررسی تاریخچه و سابقهی اذیت و سرکوب زنان توسط طالبان نوشته شده است. در این مسیر به سه دورهی اصلی پرداخته میشود: نخست، دوران ظهور و حاکمیت اول طالبان (۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱)، دوم دوران پس از سقوط طالبان و فعالیتهای پراکنده آنان (۲۰۰۱ تا ۲۰۲۱)، و سوم دوران بازگشت طالبان به قدرت پس از سال ۲۰۲۱. همچنین تأثیرات اجتماعی، فرهنگی و روانی این سیاستها بر زنان افغانستان مورد تحلیل قرار میگیرد
دوران ظهور و حاکمیت اول طالبان
محدودیتهای آموزشی
در سال ۱۹۹۶ که طالبان بر کابل و بخشهای وسیعی از افغانستان مسلط شدند، نخستین اقدام آنان بستن مدارس دخترانه بود. طالبان آموزش دختران را خلاف شریعت تفسیرشدهی خود دانستند و تمامی مؤسسات آموزشی مختص زنان تعطیل شدند. دختران تنها تا سن نه سالگی اجازه یادگیری قرآن داشتند و پس از آن، هرگونه آموزش علمی برای آنان ممنوع شد. این سیاست موجب شد که نسل بزرگی از زنان از آموزش محروم گردد
ممنوعیت اشتغال زنان
طالبان زنان را از کار در ادارات دولتی، بیمارستانها، رسانهها و حتی فعالیتهای خیریه منع کردند. تنها استثنا، بخشهایی بود که به مراقبت از بیماران زن یا آموزش دینی اختصاص داشت. این محدودیت، زنان را از استقلال اقتصادی محروم ساخت و آنان را به شدت به مردان خانواده وابسته کرد
محدودیتهای اجتماعی و فرهنگی
زنان در دوران حاکمیت اول طالبان مجبور به پوشیدن برقع بودند و خروج از خانه تنها با همراهی یک محرم مرد مجاز بود. حتی در موارد ضروری مانند مراجعه به پزشک، زنان بدون حضور مرد محرم اجازه رفتوآمد نداشتند. این قوانین نه تنها آزادی فردی زنان را سلب میکرد، بلکه کرامت انسانی آنان را نیز بهطور سیستماتیک پایمال میساخت
خشونتهای مستقیم
گزارشهای متعددی از شلاقزدن، سنگسار و حتی اعدام زنان به اتهامات مختلف در این دوران وجود دارد. این مجازاتها اغلب در ملأعام انجام میشدند و هدف آنان ایجاد رعب و وحشت در جامعه بود. به عنوان نمونه، زنانی که به زنا یا فرار از خانه متهم میشدند، در استادیومها سنگسار میگردیدند
پس از سقوط طالبان
حضور طالبان در مناطق روستایی
با سقوط حکومت طالبان در سال ۲۰۰۱، بسیاری از زنان در شهرها توانستند دوباره به آموزش و اشتغال بازگردند. اما در مناطق روستایی که طالبان همچنان نفوذ داشتند، محدودیتها ادامه یافت. طالبان در این مناطق مدارس دخترانه را تهدید و معلمان زن را آزار میدادند. بسیاری از دختران مجبور به ترک تحصیل شدند
حمله به مدارس دخترانه
طالبان بارها مدارس دخترانه را به آتش کشیدند یا بمبگذاری کردند. حملات به دانشآموزان دختر یکی از شناختهشدهترین روشهای آنان برای ایجاد ترس بود. نمونههای مستندی وجود دارد که طالبان به دخترانی که میخواستند به مدرسه بروند، اسید پاشیدند
تهدید خبرنگاران و فعالان زن
در این دوره، هرچند زنان در کابل و شهرهای بزرگ در رسانهها و سازمانهای مدنی فعال شدند، اما طالبان بارها آنان را تهدید به مرگ کردند. بسیاری از خبرنگاران زن ربوده شدند یا مجبور به ترک شغلشان گشتند
قتلهای هدفمند
طالبان زنان قاضی، کارمند دولت و فعال اجتماعی را در فهرست ترور قرار میدادند. هدف این ترورها، بازگرداندن فضای رعب و وحشت و محدود کردن نقش زنان در عرصه عمومی بود
بازگشت طالبان به قدرت
محرومیت دوباره از آموزش
پس از بازگشت طالبان در اوت ۲۰۲۱، مدارس متوسطه و دانشگاهها برای دختران تعطیل شدند. میلیونها دختر بار دیگر از حق اساسی خود محروم شدند. در حالی که طالبان در ابتدا وعده دادند بهزودی چارچوبی اسلامی برای آموزش دختران ارائه خواهند داد، اما این وعدهها عملی نشد و عملاً زنان از نظام آموزشی حذف گردیدند
منع اشتغال زنان
طالبان در دوره جدید، زنان را از کار در بیشتر ادارات دولتی، سازمانهای بینالمللی و حتی بخش خصوصی منع کردند. در دسامبر ۲۰۲۲، فرمانی صادر شد که زنان حق کار در سازمانهای غیردولتی داخلی و خارجی را ندارند. این اقدام باعث شد بسیاری از پروژههای کمکرسانی در افغانستان متوقف گردد، زیرا زنان نقش کلیدی در رساندن خدمات به خانوادهها داشتند
محدودیتهای شدید اجتماعی
طالبان در شهرها دوباره قوانین سختگیرانهای را اجرا کردند. زنان مجبورند برقع یا حجاب کامل بپوشند، و بدون محرم نمیتوانند مسافرت کنند. پارکها، سالنهای ورزشی و حتی حمامهای عمومی از حضور زنان ممنوع شدند. این قوانین عملاً زنان را از فضای عمومی حذف کرده است
سرکوب زنان معترض
پس از بازگشت طالبان، زنان افغان بارها در کابل و دیگر شهرها به خیابان آمدند و خواستار حق آموزش و کار شدند. طالبان این اعتراضها را به خشونت سرکوب کردند؛ با شلیک گلوله، شلاقزدن، بازداشت و شکنجهی زنان معترض. برخی فعالان زن ناپدید شدند یا در زندانهای طالبان تحت فشارهای روحی و جسمی قرار گرفتند
اشکال مختلف اذیت و آزار زنان توسط طالبان
اذیت فیزیکی – شلاق، سنگسار، ضربوشتم در خیابان، زندان و شکنجه
اذیت روانی – ایجاد فضای رعب، تهدید به مرگ، تحقیر زنان در انظار
اذیت اجتماعی – محرومسازی از آموزش، کار، تفریح و حضور در جامعه
منع زنان از اشتغال و ایجاد وابستگی کامل به مردان اذیت اقتصادی –
اذیت فرهنگی – حذف زنان از هنر، موسیقی، ورزش و رسانه
اذیت سیاسی – حذف زنان از نهادهای تصمیمگیری و مشارکت سیاسی
پیامدهای اجتماعی و فردی
عقبماندگی آموزشی و علمی
قطع دسترسی زنان به آموزش، افغانستان را با نسلی ناآگاه و بیسواد مواجه میسازد که توانایی مشارکت در توسعه کشور را ندارد
افزایش فقر
محرومیت زنان از اشتغال موجب افزایش وابستگی اقتصادی خانوادهها به مردان شده و فقر را در جامعه گسترش داده است
آسیبهای روانی
سرکوب مداوم، زنان را با افسردگی، اضطراب و احساس بیارزشی مواجه کرده است. نسل جوان زنان، امید خود به آینده را از دست دادهاند
انزوای بینالمللی افغانستان
سیاستهای طالبان علیه زنان موجب شده جامعه جهانی حکومت آنان را به رسمیت نشناسد. این انزوا بر اقتصاد و سیاست کشور نیز تأثیر منفی گذاشته است
تحلیل ایدئولوژیک
طالبان سیاستهای خود را با تفسیر خاصی از اسلام توجیه میکنند، در حالی که بسیاری از علمای مسلمان در کشورهای مختلف این دیدگاهها را رد کردهاند. اسلام در ذات خود زنان را از حق آموزش و کار محروم نمیکند، اما طالبان با برداشت افراطی و قبیلهای از دین، ساختاری زنستیز ایجاد کردهاند
تاریخ طالبان با سرکوب، خشونت و زنستیزی گره خورده است. از دوران نخستین حکومت تا امروز، زنان همواره هدف اصلی سیاستهای افراطی آنان بودهاند. محرومیت از آموزش و کار، حذف از فضای عمومی، خشونتهای فیزیکی و روانی و سرکوب سیاسی، همه نشان میدهد که طالبان نه تنها زنان را بهعنوان نیمی از جامعه به رسمیت نمیشناسند، بلکه فعالانه آنان را حذف میکنند
پیامدهای این سیاستها نه تنها بر زنان، بلکه بر کل جامعه افغانستان اثر گذاشته است: عقبماندگی علمی، فقر گسترده، بحران روانی و انزوای بینالمللی. آینده افغانستان بدون مشارکت زنان قابل تصور نیست، و هر حکومتی که آنان را از حقوق انسانیشان محروم کند، جامعه را به سوی فروپاشی سوق خواهد داد
Leave a Reply