Advertisement

قتل به‌مثابه ابزار کنترل

قتل

افغانستان کشوری‌ است که دهه‌هاست زیر سایه‌ی جنگ، ناامنی، و نقض حقوق بشر نفس می‌کشد. در میان تمامی این بحران‌ها، پنجشیر، به‌عنوان نماد مقاومت در برابر تجاوز خارجی و ظلم داخلی، همیشه جایگاه ویژه‌ای داشته است. اما امروز، در قلب پایتخت، قتل‌ زنجیره‌ای جوانان پنجشیری، جامعه را دچار شوک کرده است. در میان این سکوت مرگبار، صدای جنبش زنان پنجشیر طنین‌انداز شده صدایی برخاسته از درد، خشم و امید زمینه‌ی تاریخی و اجتماعی

پنجشیر، از دوران احمدشاه مسعود تا به امروز، همواره نماد ایستادگی بوده است. پس از سقوط حکومت جمهوری اسلامی افغانستان در سال ۲۰۲۱، این ولایت بار دیگر نقش محوری در مقابله با سلطه‌ی جدید پیدا کرد. مقاومت ملی در کوه‌های پنجشیر شکل گرفت و جوانان بسیاری به امید دفاع از سرزمین و هویت خویش سلاح برداشتند. اما با شکست نظامی مقاومت، بسیاری از آنان به کابل و دیگر شهرها پناه آوردند

اینک، خبرهای هولناکی از پایتخت می‌رسد: جوانانی که روزی سرباز مقاومت بودند، یکی‌یکی به شکل مشکوک جان می‌دهند. خانواده‌ها جنازه‌های فرزندانشان را تحویل می‌گیرند؛ بدن‌هایی کبود، با زخم‌هایی ناشی از شکنجه. و در این میان، هیچ نهادی پاسخگو نیست

 جنبش زنان پنجشیر؛ صدای درد و دادخواهی

در چنین فضایی از ترس و بی‌اعتمادی، جنبش زنان پنجشیر با صدور بیانیه‌ای رسمی، این قتل‌ را محکوم کرد. آن‌ها اعلام کردند: «این‌ها قتل‌ های مرموز نیستند، بلکه بخشی از یک طرح هدفمند برای خاموش‌کردن صدای مقاومت‌اند.»

زنان پنجشیر، که همواره ستون پنهان ولی مقاوم جامعه بوده‌اند، اینک در خط مقدم ایستاده‌اند. آن‌ها نه‌تنها خواستار روشن‌شدن حقیقت‌اند، بلکه سکوت جامعه جهانی و نهادهای حقوق بشری را نیز زیر سوال برده‌اند.

متن بیانیه: مرز میان درد و هشدار

در بخشی از این بیانیه آمده است  ما زنان پنجشیر، قتل‌ اخیر جوانان‌مان را تصادفی و خودسرانه نمی‌دانیم. این حوادث، تکراری و هدفمند‌اند. ما خواستار تحقیق شفاف و پاسخگویی نهادهای امنیتی هستیم

در جای دیگر آمده سکوت در برابر قتل یک انسان، خیانت به انسانیت است

زبان این بیانیه ساده ولی قاطع است. هیچ پیچیدگی دیپلماتیکی در آن نیست. این، فریاد مادرانی‌ست که فرزندان‌شان به خاک افتاده‌اند

قتل  به‌ مثابه ابزار کنترل

در تاریخ معاصر افغانستان، استفاده از ترور، اعدام‌های پنهانی، و ربودن مخالفان امری بی‌سابقه نیست. در دوران حکومت کمونیست‌ها، مجاهدین، طالبان و حتی جمهوری، همواره شاهد قتل‌های سیاسی بوده‌ایم. اما آنچه این روزها رخ می‌دهد، شکل خاموش و مخوفی از همان سیاست قدیمی‌ست: حذف مخالف به‌صورت تدریجی و بدون ردپا

در چنین سیستمی، قتل نه به‌عنوان یک جرم، بلکه به‌عنوان یک ابزار سیاسی به‌کار می‌رود. ترس را به جان جامعه می‌اندازد، پیام می‌دهد که مخالفت هزینه دارد، و مرزهای رفتار «مجاز» را بازتعریف می‌کند

هدف قرار گرفتن پنجشیری‌ها: چرا؟

پنجشیر تنها ولایت افغانستان است که حتی در نخستین دوره حکومت طالبان در دهه ۹۰ میلادی نیز به‌طور کامل سقوط نکرد. این سابقه تاریخی، حساسیت‌ها را نسبت به مردم این منطقه افزایش داده است. پس از ۲۰۲۱ نیز، برخی نهادهای امنیتی و گروه‌های قدرت، ساکنان پنجشیر را به‌طور پیش‌فرض، «مشکوک» قلمداد می‌کنند

در چنین فضای سیاسی و امنیتی، جوانان پنجشیری حتی در کابل هم امنیت ندارند. آن‌ها زیر نظرند، گاه بازداشت می‌شوند، گاه ناپدید می‌گردند، و گاه بی‌جان برمی‌گردند. قتل‌هایی که هدفمند ولی بدون دادگاه و بدون دلیل رسمی صورت می‌گیرند.

نقش سکوت حکومت و بی‌عملی نهادهای جهانی

تا لحظه نگارش این مقاله، هیچ نهاد امنیتی داخلی مسیولیت این قتل‌ها را پذیرا نشده، و هیچ پرونده قضایی علنی باز نشده است. وزارت داخله، پولیس و حتی دادستانی، سکوت کرده‌اند. این سکوت، بی‌طرفی نیست؛ همدستیست

از سوی دیگر، نهادهای بین‌المللی چون سازمان ملل، دیده‌بان حقوق بشر و سفارت‌خانه‌های غربی نیز واکنشی قاطع نداشته‌اند. در حالی که بیانیه‌های فوری درباره آموزش دختران صادر می‌شود، در قبال قتل جوانان پنجشیری، جهان همچنان ساکت مانده است

مقاومت فرهنگی زنان

زنان پنجشیر، حتی اگر در رسانه‌های دولتی حضور ندارند، اما در فضای مجازی، شبکه‌های اجتماعی، و جلسات غیررسمی، مبارزه‌ای فرهنگی را آغاز کرده‌اند. آنان شعر می‌سرایند، ویدیو ضبط می‌کنند، خاطرات عزیزان ازدست‌رفته را بازگو می‌کنند. این، نوعی از مقاومت است که پایه‌های وجدان جامعه را زنده نگه می‌دارد

در یکی از ویدیوهای منتشرشده، مادری پنجشیری تصویر فرزندش را در دست گرفته و می‌گویداو فقط ۲۲ سال داشت. نه سلاح داشت، نه جرم. فقط از پنجشیر بود

شبکه‌های اجتماعی؛ دادگاه افکار عمومی

در نبود عدالت رسمی، زنان پنجشیر دادگاه خود را در فضای آنلاین برگزار کرده‌اند. توییتر، فیسبوک و تلگرام به ابزارهایی برای دادخواهی بدل شده‌اند. هشتگ‌هایی چون #عدالت_برای_پنجشیر، #قتل_هدفمند و #زنان_برای_زندگی به ترندهای داخلی تبدیل شده‌اند

اما همین فضا نیز امن نیست. برخی حساب‌ها هک شده، برخی تهدید دریافت کرده‌اند، و برخی ویدیوها بدون توضیح حذف شده‌اند. با این حال، جنبش ادامه دارد

اهمیت مستندسازی

یکی از اقدامات مهم جنبش زنان پنجشیر، جمع‌آوری اسامی، تصاویر، و مشخصات قربانیان است. آن‌ها تلاش دارند تا فهرستی مستند از قتل‌های اخیر تهیه کنند. این فهرست‌ها می‌توانند در آینده به‌عنوان سند جرم مورد استفاده قرار گیرند، چه در دادگاه‌های داخلی و چه در محاکم بین‌المللی.

مستندسازی، سلاح مظلومان است. وقتی دادگاه‌ها بسته‌اند، وقتی قاضی‌ها خنثی‌اند، تنها سند است که حقیقت را حفظ می‌کند

همبستگی با دیگر جنبش‌های عدالت‌خواه

جنبش زنان پنجشیر تنها نیست. زنان هزاره، فعالان مدنی در بلخ، خبرنگاران مستقل در هرات، و خانواده‌های قربانیان در قندهار، همه با این موج همدل‌اند. اتحاد قربانیان ظلم، ممکن است آغازگر فصلی تازه از مطالبه‌گری در افغانستان باشد

قتل خاموش، واکنش بلند

گرچه این مقاله تنها ۱۵ بار از واژه قتل استفاده کرده، اما فضای کلی آن، پژواک این واژه را در خود دارد. کلمه‌ای که در افغانستان دیگر تنها یک فعل نیست، بلکه نمادی از درد، نابرابری، و خشونت ساختاری است

جنبش زنان پنجشیر، با صدور بیانیه‌ای ساده ولی پرقدرت، مرز میان سکوت و اعتراض را شکست. آن‌ها با جسارت، به‌جای اشک، از قلم استفاده کردند؛ به‌جای ترس، از حقیقت. قتل جوانان‌شان را پنهان نکردند، بلکه به موضوعی عمومی و ملی تبدیل کردند

اکنون نوبت جامعه مدنی، نهادهای حقوق بشری، و افکار عمومی است که پاسخ دهند. آیا بار دیگر سکوت خواهیم کرد؟ یا اینکه با این زنان، همصدا خواهیم شد تا عدالت را از زیر خاک بیرون بکشیم؟

ظلم طالبان

 

وعده‌های پوچ و واقعیت تلخ؛ آیا طالبان آماده بودند؟

از همان آغاز موج اخراج‌ها، طالبان مدعی شدند که “برای استقبال و حمایت از برادران مهاجر آماده‌ایم”. اما وقتی هزاران خانواده در نقاط مرزی مثل اسپین بولدک، تورخم، نیمروز و اسلام‌قلعه با هوای سرد و شب‌های بی‌پناه روبرو شدند، هیچ اثری از امکانات اولیه مشاهده نشد

شواهد نشان می‌دهد که

هیچ کمپ سازمان‌یافته‌ای برای اسکان موقت وجود ندارد

توزیع غذا و پوشاک فقط توسط برخی نهادهای خیریه صورت می‌گیرد، آن‌هم ناکافی

هیچ سازوکار ثبت‌نام و حمایت برای بازگشت‌کنندگان به شهرها و ولایت‌های اصلی ایجاد نشده استاین موارد، گواهی روشن بر بی کفایتی طالبان در اجرای ابتدایی‌ترین مسیولیت‌های حکومتی است

 

گزارش‌های میدانی از مهاجران بازگشتی در مصاحبه‌هایی با برخی از مهاجران بازگشتی در قندهار، هرات و فراه، تجربیات تلخی روایت شده‌اند

عبدالسلام، پدر سه فرزند

در پاکستان در اردوگاه زندگی می‌کردیم. ما را مجبور کردند که ظرف سه روز اردوگاه را ترک کنیم. شبانه به مرز رسیدیم. طالبان گفتند که برای ما کمپ ساخته‌اند، اما هیچ‌جا نبود. سه شب زیر باران خوابیدیم. یکی از دخترانم بیمار شد

راحله، زن جوان بازگشته از ایران  

هیچ‌کس از ما استقبال نکرد. هیچ غذای گرمی نبود. از طالبان پرسیدم کجا باید برویم؟ گفتند برو به ولایت خودت. اما نه پول داریم، نه خانه

این روایت‌ها فقط نمونه‌ای کوچک از تراژدی انسانی ناشی از بی کفایتی طالبان است

وضعیت زنان و کودکان؛ قربانیان اصلی

در میان بازگشت‌کنندگان، تعداد زیادی کودک، زن بی‌سرپرست، سالمند و بیمار وجود دارد. کمبود سرپناه، دارو، بهداشت و تغذیه برای این گروه‌ها بحرانی‌تر است. زنان باردار، کودکان مبتلا به سوءتغذیه و سالمندانی که توان تحمل هوای سرد را ندارند، در شرایطی غیرانسانی قرار دارند

طالبان نه‌تنها زیرساخت‌های لازم برای حمایت از این گروه‌ها را ندارند، بلکه با سیاست‌های افراط‌گرایانه خود، فعالیت بسیاری از نهادهای بین‌المللی را نیز محدود کرده‌اند. این اقدام عملاً سبب شده که بحران عمیق‌تر شود و جامعه بین‌المللی نتواند نقش موثری ایفا کند

این یک نشانه دیگر از بی کفایتی طالبان در تعامل با جامعه جهانی و پاسخ به بحران‌های انسانی است

 

قتل‌-۱
قتل‌-۱

 

زمستان در راه است؛ خطر مرگ خاموش

براساس پیش‌بینی هواشناسی، زمستان امسال در افغانستان سردتر از میانگین خواهد بود. این در حالی است که هزاران خانواده بدون پتو، لباس گرم، وسایل گرمایشی یا حتی سقف بالای سر خود هستند

در صورت تداوم این شرایط

بیماری‌های واگیر، از جمله سرماخوردگی شدید، ذات‌الریه و گوارشی شایع خواهند شد

مرگ‌ومیر کودکان و سالمندان افزایش می‌یابد

موج مهاجرت داخلی شکل خواهد گرفت و فشار بر شهرها بیشتر می‌شود

طالبان تاکنون هیچ طرح اضطراری برای مقابله با زمستان نداشته‌اند. حتی بسته‌های کمکی وعده‌داده‌شده از سوی نهادهای وابسته به آن‌ها، هنوز به دست مردم نرسیده‌اند. این بی‌توجهی، نمادی از بی کفایتی طالبان در پیشگیری از یک فاجعه انسانی است 

سرکوب صدای اعتراض؛ خفقان در برابر بحران

چندین فعال اجتماعی که قصد داشتند در شهرهایی چون کابل و مزار شریف کمک‌های مردمی برای مهاجران جمع‌آوری کنند، توسط طالبان بازداشت یا تهدید شدند. این برخورد، نمونه‌ای دیگر از سیاست سرکوب به‌جای پاسخگویی است

حتی نهادهایی چون جمعیت هلال احمر و برخی خیریه‌های داخلی نیز با موانع بوروکراتیک، مجوزهای اجباری و فشار امنیتی طالبان مواجه هستند. این سیستم ناکارآمد، نتیجه مستقیم بی کفایتی طالبان در مدیریت فاجعه است

آرامش

 

مسیولیت جامعه جهانی؛ آیا غرب بی‌تفاوت است؟

سازمان ملل، یونیسف و برخی کشورها هشدارهایی درباره وضعیت مهاجران داده‌اند، اما به‌دلیل عدم همکاری طالبان، روند کمک‌رسانی با چالش جدی روبروست. بسیاری از کشورها برای جلوگیری از تقویت طالبان، کمک‌ها را متوقف کرده‌اند. اما قربانیان اصلی این تصمیمات مردم عادی و مهاجران بازگشتی هستند

این یک معضل اخلاقی است؛ آیا باید کمک‌ها را به‌خاطر بی‌اعتمادی به طالبان متوقف کرد یا به‌خاطر نجات انسان‌ها ادامه داد؟

در هر دو حالت، بی کفایتی طالبان در ایجاد اعتماد، شفافیت و زیرساخت، عامل اصلی وضعیت بحرانی کنونی است 

آیا راه‌حلی وجود دارد؟

در شرایط فعلی، اقداماتی فوری باید انجام شود

ایجاد کمپ‌های اضطراری با حمایت سازمان‌های بین‌المللی

فراهم‌کردن غذا، دارو، لباس گرم و سرپناه برای مهاجران

کاهش محدودیت‌ها بر فعالیت سازمان‌های بشردوستانه

ثبت‌نام سیستماتیک مهاجران برای ارایه خدمات اجتماعی

فشار جامعه جهانی بر طالبان برای شفافیت و پاسخ‌گویی

اما با بی کفایتی طالبان در سطوح مختلف حکومتی، اجرای این راهکارها بدون دخالت فعال جامعه جهانی ممکن نخواهد بود

 

بحران مهاجران بازگشتی در افغانستان یک فاجعه انسانی در حال رشد است که می‌تواند با آغاز زمستان به نقطه انفجار برسد. در مرکز این بحران، بی کفایتی طالبان به‌عنوان یک نظام بدون تجربه اجرایی، ناتوان در مدیریت بحران و فاقد ظرفیت اخلاقی برای پاسخ‌گویی، ایستاده است

بدون اقدام فوری و فشار جامعه جهانی، مهاجران افغان بهای سنگینی برای ناکارآمدی و بی‌تدبیری طالبان خواهند پرداخت. اکنون زمان همدلی، شفافیت و اقدام است؛ قبل از آنکه دیر شود

زنان خارجی

 

در این مقاله تلاش می‌شود با نگاهی تاریخی و تحلیلی، ابعاد مختلف ظلم طالبان در طول سه دهه گذشته بررسی شود؛ از نخستین دوره حاکمیت در سال‌های ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱، دوران جنگ چریکی، تا بازگشت مجدد به قدرت پس از خروج نیروهای خارجی در سال ۲۰۲۱

پیدایش طالبان و ماهیت ایدیولوژیک آن

طالبان در سال ۱۹۹۴ در ولایت قندهار توسط ملا محمد عمر تأسیس شد. این گروه با شعار مبارزه با فساد، برقراری شریعت و تأمین امنیت ظاهر شد، اما به‌زودی ماهیت واقعی آن با خشونت، تعصب مذهبی و سرکوب هرگونه مخالفت خود را نشان داد

ایدیولوژی طالبان بر اساس تفسیر تندروانه و بسیار محدود از اسلام شکل گرفته است. تفسیری که نه‌تنها با فقه اسلامی مرسوم در افغانستان همخوانی نداشت، بلکه با آموزه‌های اصیل دین نیز در تضاد بود. این ایدیولوژی زمینه‌ساز ظلم گسترده به مردم، به‌ویژه زنان، اقلیت‌های مذهبی و قومی و روشنفکران شد

ظلم طالبان در نخستین دوره حاکمیت (۱۹۹۶-۲۰۰۱) سرکوب زنان

یکی از بارزترین جلوه‌های ظلم طالبان در این دوره، ممنوعیت کامل آموزش، کار و حتی حضور زنان در جامعه بود. دختران از مدرسه رفتن منع شدند و زنان تنها با محرم مرد و پوشش برقع مجاز به خروج از خانه بودند. هرگونه تخطی با شلاق، سنگ‌سار یا زندان مجازات می‌شد

کشتارهای قومی و مذهبی

در دهه ۹۰ میلادی، طالبان دست به پاک‌سازی قومی در برابر اقوام هزاره، تاجیک و ازبک زدند. نمونه بارز آن کشتار مزار شریف در سال ۱۹۹۸ بود که صدها تن از غیرنظامیان، عمدتاً از هزاره‌ها، به‌طرز فجیعی قتل‌عام شدند. همچنین در بامیان، مناطقی که مرکز فرهنگ و تمدن هزاره‌ها بود، شاهد اعدام‌های دسته‌جمعی بودیم

تخریب میراث فرهنگی

طالبان در اقدامی بی‌سابقه، مجسمه‌های تاریخی بودا در بامیان را در سال ۲۰۰۱ منفجر کردند. این اقدام نه‌تنها ظلمی علیه تاریخ و فرهنگ افغانستان بود، بلکه جامعه بین‌المللی را نیز شوکه کرد

سرکوب رسانه و آزادی بیان

هیچ رسانه آزادی در دوران طالبان وجود نداشت. رادیو تنها ابزار تبلیغاتی بود و هرگونه فعالیت فرهنگی، روزنامه‌نگاری یا آموزش غیرمجاز، جرم محسوب می‌شد

ظلم طالبان در دوران جنگ چریکی (۲۰۰۱-۲۰۲۱)

پس از سقوط طالبان توسط ایتلاف بین‌المللی در سال ۲۰۰۱، این گروه وارد فاز جنگ چریکی شد. در این دو دهه، ظلم طالبان به اشکال مختلفی ادامه یافت

حملات انتحاری

طالبان به‌طور مداوم از حملات انتحاری در بازارها، مساجد، مکاتب و اماکن عمومی استفاده می‌کردند. این حملات، هزاران قربانی بی‌گناه به‌ویژه کودکان و زنان برجای گذاشت

استفاده از کودکان سرباز

گزارش‌های متعددی از استفاده طالبان از کودکان برای جنگ، حمل بمب و جاسوسی منتشر شده است. این اقدام مصداق روشن نقض حقوق کودک و جنایت جنگی است.

تهدید، ربایش و ترور

اساتید دانشگاه، خبرنگاران، فعالان مدنی و حتی پزشکان بارها توسط طالبان تهدید، ربوده یا کشته شدند. ترور افراد مطرحی چون احمد ولی مسعود و کارمندان موسسات خیریه نمونه‌هایی از این اقدامات است

اخلال در آموزش و خدمات عمومی

طالبان در بسیاری از ولایات، مکاتب دخترانه را آتش زدند، معلمان را کشتند یا تهدید کردند. همچنین مانع از فعالیت نهادهای بهداشتی و بشردوستانه شدند

بازگشت به قدرت و تکرار ظلم (۲۰۲۱ تا کنون)

در آگوست ۲۰۲۱، با خروج نیروهای خارجی از افغانستان، طالبان بدون مقاومت جدی کابل را تصرف کرد. آن‌ها وعده دادند که تغییر کرده‌اند و حکومتی “شامل‌گرا” خواهند ساخت، اما در عمل ظلم و استبداد شدت بیشتری یافت

ممنوعیت آموزش و کار زنان

طالبان بار دیگر تحصیل دختران بالاتر از کلاس ششم را ممنوع کردند. زنان از کار در ادارات دولتی و سازمان‌های بین‌المللی کنار گذاشته شدند. دانشگاه‌ها، مکاتب خصوصی و مراکز آموزش حرفه‌ای برای زنان تعطیل یا تحت فشار قرار گرفتند.

سرکوب اعتراضات

زنان شجاعی که در کابل و سایر شهرها به خیابان آمدند تا علیه سیاست‌های ظالمانه اعتراض کنند، با خشونت بازداشت و شکنجه شدند. طالبان هیچ فضایی برای اعتراض مسالمت‌آمیز باقی نگذاشتند

نقض عفو عمومی

با وجود اعلام عفو عمومی برای کارکنان دولت پیشین، طالبان بسیاری از نظامیان، قضات، فعالان مدنی و خبرنگاران را تعقیب، زندانی یا اعدام کردند. استخبارات طالبان عامل اصلی این نقض‌هاست

فشار بر اقلیت‌ها

شیعیان، هزاره‌ها و اقلیت‌های مذهبی به‌صورت مستمر مورد تهدید و تبعیض قرار دارند. مساجد شیعه بارها هدف حملات قرار گرفته و مقامات محلی طالبان هیچ حمایتی از این اقلیت‌ها نمی‌کنند

انسداد رسانه‌ها و فضای مجازی

بیش از ۸۰٪ رسانه‌های مستقل افغانستان در دوران جدید تعطیل شده‌اند. روزنامه‌نگاران تهدید یا بازداشت می‌شوند. بسیاری از خبرنگاران مجبور به فرار از کشور شده‌اند. طالبان تلاش می‌کند از طریق سانسور شدید، هرگونه صدای مخالف را خاموش سازد

ابعاد روانی و اجتماعی ظلم طالبان

ظلم طالبان فقط جنبه فیزیکی و سیاسی ندارد، بلکه باعث شکل‌گیری ترس، افسردگی، بی‌اعتمادی و مهاجرت گسترده شده است. هزاران جوان با انگیزه ترک کشور کرده‌اند، مغزها در حال فرار هستند و خانواده‌ها در فقر و ناامیدی دست‌وپا می‌زنند

کودکان از آموزش محروم، زنان از حضور در جامعه حذف، و مردان درگیر فشارهای روانی و اقتصادی هستند. این شرایط جامعه‌ای را شکل داده که از هرگونه رشد، توسعه و آزادی تهی شده است

سکوت جهان و مسیولیت جامعه بین‌المللی

با وجود همه این ظلم‌ها، واکنش جامعه جهانی بسیار محدود بوده است. برخی کشورها به دنبال منافع سیاسی و امنیتی، تعامل با طالبان را آغاز کرده‌اند، بدون آنکه به جنایات این گروه توجه داشته باشند. این رویکرد عملاً ظلم طالبان را مشروعیت می‌بخشد

جهان نباید از سرنوشت میلیون‌ها افغان چشم‌پوشی کند. زنان افغانستان، اقلیت‌ها و نسل جوان نیاز به حمایت، صدای بلند و اقدام عملی دارند

ظلم طالبان در طول تاریخ نه‌تنها استمرار داشته، بلکه در هر دوره رنگ و شکل تازه‌ای به خود گرفته است. از ممنوعیت آموزش دختران و کشتار اقوام گرفته تا حملات انتحاری و سرکوب رسانه‌ها، طالبان به‌عنوان نماد افراط‌گرایی، تهدیدی برای آزادی، عدالت و انسانیت هستند

تا زمانی که ایدیولوژی طالبان و ابزارهای سرکوب آن مورد پرسش قرار نگیرد و جامعه جهانی در برابر آن بی‌تفاوت بماند، ظلم ادامه خواهد داشت و امید به آینده روشن در افغانستان کمرنگ‌تر خواهد شد

 

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *

https://www.revenuecpmgate.com/f87ibc5r03?key=65bc7929c6feb02a500695981f212be0